دارالقرآن قمر بنی هاشم(ع) تبریز

وبلاگ اختصاصی دارالقرآن قمر بنی هاشم(ع)تبریز - خیابان استاد محمد تقی جعفری (ره)

دارالقرآن قمر بنی هاشم(ع) تبریز

وبلاگ اختصاصی دارالقرآن قمر بنی هاشم(ع)تبریز - خیابان استاد محمد تقی جعفری (ره)

آثار زیانبار دورغ در روایات-2

11- این بحث دامنه دار را با حدیث دیگرى که در کلمات قصار امیرمؤ منان على علیه السّلام آمده است و مردم را از دوستى با دروغگویان برحذر داشته پایان مى دهیم . فرمود: ((و ایّاک و مصادقة الکذّاب فانّه کالسّراب یقرّب علیک البعید و یبعّد علیک القریب ؛ از دوستى با دروغگو بپرهیز که مانند سراب است . دور را در نظر تو نزدیک ، و نزدیک را دور مى سازد)). (و تو را گمراه مى کند).(14)
* * *
از روایات بالا به خوبى استفاده مى شود که دروغ سرچشمه انواع گناهان و متزلزل کننده ارکان ایمان و بدترین سخنان و دعوت کننده به انواع معاصى و شاخه اى از شاخه هاى نفاق و پاره کننده رشته هاى اعتماد و اتّحاد است ، و درباره کمتر گناهى این همه نکوهش و مذمّت دیده مى شود.
* * *
در اینجا نکات مهمى باقى مانده است که به طور فشرده به آن مى پردازیم :
1- آثار زیان بار دروغ
گرچه آیات و روایاتى که در بالا آمد به قدر کافى پرده از روى این مساءله برداشت ، ولى اهمیت موضوع تحلیل هاى بیشترى را در اینجا مى طلبد.
نخستین اثر زیان بار دروغ رسوایى و بى آبرویى و از دست دادن پایگاه اجتماعى و اعتماد مردم است .
ضرب المثل معروفى مى گوید: دروغ گو حافظه ندارد، و تجربیات نشان مى دهد که دروغ بودن یک سخن را براى مدت طولانى نمى توان پنهان داشت اگر مساءله بى اهمیتى باشد ممکن است فراموش شود، ولى اگر مساءله مهمى باشد سرانجام واقعیت ها خود را نشان مى دهد و راز دروغگو فاش ‍ مى شود، نه به خاطر این که دروغگو حافظه ندارد، بلکه به خاطر این که دروغ چیزى نیست که آن را بتوان به حافظه سپرد زیرا یک حادثه که واقع مى شود ارتباط زیادى به حوادث اطراف خود دارد و پیوندهاى علت و معلول با حوادث قبل و بعد و لوازم غیرقابل اجتناب ، آن حادثه را با دیگر حوادث مربوط مى سازد. کسى که حادثه اى را به دروغ مى سازد مجبور است روابط ساختگى آن را با زمان و مکان و اشخاص و حوادث اطراف آن نیز بسازد، و از آنجا که این روابط حد و حسابى ندارد به فرض که چند مورد آن را درست کند و به خاطر بسپارد در بقیه وامى ماند. درست مانند داستان یوسف علیه السّلام که برادرانش به دروغ گفتند او را گرگ خورد و پیراهن او را به خونى آغشته و براى پدر آوردند، اما فراموش کردند که پیراهن را از چندین جا پاره پاره کنند. سالم بودن پیراهن پرده از کار آنها برداشت و دروغشان را ظاهر کرد و یا مانند همسر عزیز مصر، هنگامى که به دروغ ادعا کرد یوسف علیه السّلام به دنبال او دویده و قصد تجاوز به او را داشته است ، فراموش کرده بود که در این ماجرا، پیراهن یوسف علیه السّلام از عقب سر پاره شده که دلیل روشنى است بر دروغ زلیخا و اینکه او به دنبال یوسف علیه السّلام دویده است .
امروز بازپرسان آگاه به راحتى مى توانند با سؤ ال هاى پى درپى مربوط به یک حادثه و لوازم و خصوصیات آن ، دروغ یا راست بودن یک ادعا را ثابت کنند و کمتر دروغ گویى مى تواند خود را از چنگال آن ها رهایى ببخشد. آرى دروغ گو نمى تواند حافظه داشته باشد و به هر حال سرانجام کارش رسوایى و بى آبرویى است .
دیگر از آثار دروغ این است که انسان را به دروغ هاى دیگر، یا گناهان دیگر دعوت مى کند، چرا که دروغ گو براى مخفى ساختن دروغش گاه مجبور مى شود دروغ هاى زیاد دیگرى بگوید یا دست به کارهاى خطرناکى بزند.
سوّمین اثر زیان بار دروغ این است که به شخص دروغگو امکان مى دهد که به طور موقت پرده اى بر خلافکارى هاى خود بیندازد در حالى که اگر راست مى گفت ناچار بود آن اعمال را ترک کند.
چهارمین اثر زیان بار دروغ این است که انسان را تدریجا به صفوف منافقان ملحق مى سازد زیرا دروغ خود شاخه اى از شاخه هاى نفاق است چرا که دروغگو خود را به چهره راست گویان در آورده و سخنش را به عنوان یک واقعیت القا مى کند در حالى که درونش چیز دیگرى مى گوید این دوگانگى ظاهر و باطن به طور تدریج به سایر اعمال و رفتار او سرایت مى کند و از او منافقى تمام عیار مى سازد.
در حدیثى از امیرمؤ منان على علیه السّلام آمده است که فرمود: ((اءلکذب یؤ دّى الى النفاق ؛ دروغ انسان را به نفاق مى کشاند)).(15)
پنجمین اثر زیان بار آن این است اگر کسى شایستگى ها و لیاقت هاى فراوانى داشته باشد که بتوان از آن در پیش برد اهداف اجتماعى بهره گیرى فراوان کرد ولى دروغگو باشد، کسى نمى تواند از آن شایستگى ها بهره بگیرد، چرا که انسان در برابر او در هر قدم مواجه با شک و تردید مى شود.
به همین دلیل در بعضى از روایات اسلامى دروغ گو با مُرده یکسان شمرده شده است مى فرماید: ((اءلکذّاب و المیّت سواء فانّ فضیلة الحىّ على المیّت اءلثّقة به ، فاذا لم یوثق بکلامه بطلت حیاته ؛ دروغگو با مُرده برابر است زیرا فضیلت زنده بر مُرده اعتمادى است که انسان به او دارد و هنگامى که به سخن کسى که (به خاطر دروغگو بودنش ) اعتمادى نباشد گویى زندگى او باطل شده است )).
ششمین پیام زیانبارش این است که انسان با استفاده از ابزار دروغ مى تواند کارهاى زشت دیگرى انجام دهد، حسود و کینه توز و بخیل هر کدام به وسیله دروغ مى توانند حَسد یا کینه با بخیل خود را اعمال نمایند و همچنین در مورد بسیارى از گناهان دیگر، مثلا هنگامى که کسى از او تقاضاى وام مى کند به دروغ مى گوید من خودم امروز براى زندگى وام گرفتم ، یا هنگامى که براى معرفى شخصى به او مراجعه مى کنند به خاطر حَسد و کینه توزیش مى گوید آن شخص آدم بى اعتبارى است ، در حالى که در واقع مرد معتبرى است .
هفتمین اثر زیانبار آن که در علوم و دانش ها ظاهر مى گردد این است که اگر افراد محققى در یک یا چند مورد دروغ بگویند تمام تحقیقات و کتاب هاى علمى خود را از اعتبار مى اندازند، و اگر این عمل شیوع پیدا کند اعتمادى بر تحقیقات و علوم دیگران باقى خواهند ماند و کاروان علم و دانش بشرى متوقف مى شود.
و آثار زیانبار دیگرى که با دقت در زندگى دروغگویان مى توان به آن پى برد.
اضافه بر این آثار که جنبه اجتماعى دارد، پیامدهاى سوء معنوى نیز بر دروغ مترتب مى شود که در روایات اسلامى به آن اشاره شده است . از جمله این که :
فرشتگان از انسان دور مى شوند همان گونه که قبلا در حدیثى از امام على بن موسى الرّضا علیه السّلام خواندیم : ((اذا کذب العبد کذبة تباعد الملک منه مسیرة میل من نتن ماجاءبه ؛ هنگامى که انسان دروغى بگوید فرشته از او دور مى شود به اندازه یک میل به خاطر بوى بدى که از عمل او برمى خیزد)).(16)
دیگر این که دروغ انسان را از نماز شب محروم مى سازد، در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مى خوانیم ((انّ الرّجل لیکذب الکذبة فیحرم بها صلاة اللیل ، فاذا حرم صلاة اللیل حرم بها الرّزق ؛ گاه انسان دروغى مى گوید و از نماز شب محروم مى شود، و هنگامى که از نماز شب محروم مى شود از روزى (وسیع ) محروم مى گردد)).(17)
دیگر این که دروغ گفتن باعث عدم قبولى بعضى از عبادات مى شود همان گونه که درباره روزه داران آمده است در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مى خوانیم که فرمود: ((فاذا صمتم فاحفظلوا اءلسنتکم عن الکذب و غضّوا اءبصارکم ؛ هنگامى که روزه مى گیرید زبان را از دروغ حفظ کنید، و چشمان خود را (از نگاه گناه آلود) فروگیرید)).(18)
این حدیث دلیل بر آن است که این گونه اعمال از ارزش روزه مى کاهد.
دیگر این که دروغ گفتن گاه سبب مى شود که برکات الهى از انسان قطع گردد، چنان که در حدیثى از امام على بن موسى الرضا علیه السّلام مى خوانیم : ((اذا کذب الولاة حُبس المطر؛ هنگامى که زمامداران دروغ بگویند باران قطع مى شود)).(19)
بعضى از آثار براى دروغ در روایات آمده که هم ممکن است جنبه معنوى داشته باشد هم جنبه اجتماعى و ظاهرى ، از جمله از روایات متعددى استفاده مى شود که دروغ از روزى انسان مى کاهد و سبب فقر و تنگدستى مى شود.
در حدیثى از امیرمؤ منان على علیه السّلام مى خوانیم : ((اعتیاد الکذب یورث الفقر؛ عادت کردن به دروغ گویى سبب فقر و تنگدستى است )).(20)
و در حدیث دیگرى از رسول اکرم صلىّ اللّه علیه وآله و سلّم مى خوانیم : ((اءلکذب ینقّص الرّزق ؛ دروغ از روزى انسان مى کاهد)).(21)
این کاهش رزق ممکن است از آثار زیانبار معنوى دروغ باشد، و یا از آثار ظاهرى و اجتماعى ، چرا که دروغگو اعتماد را از دست مى دهد و با از دست دادن اعتماد عمومى فعالیت اقتصادى او محدود مى شود، و همین امر سبب نقصان رزق و روزى مى شود.
انگیزه هاى دروغ
دروغ مانند سایر صفات رذیله سرچشمه هاى مختلفى دارد که مهمترین آنها به شرح زیر است :
1- ضعف ایمان و اعتقاد. چرا که اگر دروغگو به علم و قدرت خداوند و وعده هاى او اعتماد کافى داشته باشد هرگز براى رسیدن به اموال دنیا یا تحصیل جاه و مقام ، دروغ نمى گوید و موفقیت خود را در دروغ گویى نمى بیند. از فقر نمى ترسد، از پراکنده شدن مردم و برباد رفتن نفوذ اجتماعى خود هراس ندارد و مقام و قدرت را از سوى خدا مى داند و براى حفظ آن به دروغ متوسل نمى شود. لذا در روایتى از امام باقر علیه السّلام مى خوانیم : ((جانبوا الکذب فانّ الکذب مجانب الایمان ؛ از دروغ کناره گیرى کنید، چرا که دروغ از ایمان جدا است )).(22)
2- دیگر از سرچشمه هاى دروغ ضعف شخصیت و عقده حقارت است ، افرادى که گرفتار این ضعف ها هستند، براى پوشاندن ضعف خود متوسل به دروغ مى شوند. در حدیثى از رسول خدا صلىّ اللّه علیه وآله و سلّم مى خوانیم : ((لایکذب الکاذب الّا من مهانة نفسه علیه ؛ کسى دروغ نمى گوید مگر به خاطر بى ارزش بودن خودش در نظر خویش )).
کوتاه سخن این که توریه و گفتن سخنان دو پهلو هرگز مصداق کذب نیست هر چند مخاطب به خاطر ذهنیتش چیزى از آن مى فهمد که با واقعیت مطابقت ندارد، امّا متکلف منظورش مفهوم صحیح و درستى است و آنها که مقیاس صدق و کذب را ظاهر کلام مى دانند، نه مُراد و مقصود گوینده ممکن است توریه را نوعى دروغ خفیف بدانند در حالى که چنین نیست ، معیار صدق و کذب ، مُراد و مقصود گوینده است که قابل تطبیق بر محتواى عبارت باشد.
مثلا کسى از دیگرى مى پرسد: این لباس را فلان کس به شما اهدا کرده است ؟
مخاطب که مایل نیست این مطلب را صریحا نفى کند در جواب به صورت توریه مى گوید: خدا او را عمر دهد. اى بسا شنونده از این سخن چنین استنباط کند که آرى او به من داده است در حالى که گوینده چنین قصدى را نداشته است ، تنها دعایى در حق او کرده است .
پی نوشتها:
1- طبرسى در مجمع البیان ، ابوالفتح رازى در تفسیر روح الجنان و برسویى در روح البیان ذیل آیه مورد بحث .
2- قصص ، آیه 56.
3- اصول کافى ، جلد 3، صفحه 339.
4- بحارالانوار، جلد 169، صفحه 263.
5- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد 6، صفحه 357.
6- جامع السّعادات ، جلد 2، صفحه 322.
7- اصول کافى ، جلد 2، صفحه 340، حدیث 11.
8- نهج البلاغه ، خطبه 84.
9- المحجة البیضاء، جلد 5، صفحه 243، شبیه همین حدیث با کمى تفاوت در کنزالعمال از پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نقل شده است (کنزالعمال ، جلد 3، صفحه 619، حدیث 8203).
10- کنزالعمال ، حدیث 8219.
11- بحارالانوار، جلد 75، صفحه 305.
12- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد 6، صفحه 357.
13- کنزالعمال ، حدیث 8212.
14- شرح غرر، جلد 5، صفحه 390.
15- همان مدرک ، صفحه 461.
16- نهج البلاغه ، کلمات قصار، کلمه 38.
17- شرح غررالحکم ، جلد 1، صفحه 310.
18- نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد 6، صفحه 357.
19- بحارالانوار، جلد 69، صفحه 260.
20- وسائل الشیعه ، جلد 7، صفحه 119، حدیث 13.
21- مسندالامام الرضا علیه السّلام ، جلد 1، صفحه 280.
22- بحارالانوار، جلد 69، صفحه 261.
سایت غدیر /کتاب اخلاق در قرآن/ج3/نوشته آیت الله مکارم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد